Wednesday, December 5, 2012

صدا کن مرا



یادم نمی آید چه زمانی شناختم تو را

به یاد ندارم

تنها صدایی به یادم هست


به صدایی به دنبالت راه افتادم

تو خواندی و مرا به دنبالت کشاندی

به صدایی دل باختم

...

سال ها صدایت در گوشم بود

با صدایت گریستم

خندیدم

دل باختم

گم شدم

تنهایی را مزمزه کردم

...

دیدمت

پیر شده بودی

کوچک
شاید نحیف
و کوچک و پیر و پیر

به صدایت دلباخته بودم نه به سیمایت

نگاهت می کردم

نمی شناختمت

می شنیدمت

در میان واژه ها, دل از دست رفته ام را می دیدم
...

No comments: