Wednesday, May 25, 2011

سقوط یا پرواز

پرت شدم
از اون سر دنیا به این سر دنیا
پرت شدم
تو این پرت شدن گم شدم
خودم رو گم کردم
پرت شدم
گم شدم
گمت کردم

Sunday, May 15, 2011

عشق

می گه: من هیچ کاری رو بدون پارتنرم انجام نمی دم
من هم که گیج، حالیم نمی شه یعنی چی
بعدش که عکس هاشونو نشون می ده تازه دوزاری من می افته
از من می پرسه: تو ایران هم جنس گرا دارین؟
...
می گه هفته دیگه تولد پارتنرشه
می خواد صبح براش یه صبحونه مفصل درست کنه
بعد می برتش سالن برای مانیکور، پدیکور بعدش هم ماساژ 
نهار هم که رستوران خدا
...
وقتی باهاش تلفنی حرف می زنه صورتش می درخشه
چشماش برق می زنه 
و زیباترین واژه هایی رو که تا به حال تنها تو کتابا دیده بودم، می شنوم 
... 
عشق واقعی رو تازه دارم می بینم
داره می ره اون سر دنیا که ساعت دیواری رو که یارش پسندیده و به دکور سرخ خونه شون می یاد بخره

از زندگی چی می خواستم؟


از زندگی چی می خواستم؟
یه آغوش گرم
یه گوشه آروم و یه زندگی یواش

یه کنج دنجی که گاهی قدمی بزنی
موزیکی گوش بدی
و نرم برقصی

از زندگی چی می خواستم؟
یه کسی که دوستم داشته باشه
شونه برای روزهای خستگی
گوشی برای گفتگو
دستی برای گرفتن

از زندگی چی می خواستم؟
یه همراه
یه هم پا
که اگه خسته شد من کنارش باشم
اگه خسته شدم اون کنارم باشه
یه همدم که همدمش باشم
کسی برای سکوت کردن

از زندگی چی می خواستم؟
کسی که باهاش دل بدم به بارون بی منت چتر
کسی که تنهاییم پر کنه و تنهایی هاشو پر کنم
کسی که تو چشماش ببینم دوستم داره
تو چشمام ببینه نفسم به نفسش بنده
از زندگی چی می خواستم؟

Sunday, May 8, 2011

...

ای کاش یه کسی بود می شد رفت جلوش واستاد و داد زد "چرا؟" ا
ای کاش خدایی بود که می شد یقه اش رو گرفت محکم تکونش داد که "چرا؟" ا
کاش یه جایی بود می شد رفت و همه خستگی هاتو از تن دربیاری و بذاری تو پستوش
کاش یه جایی، یه کسی بود

Wednesday, May 4, 2011

جدایی

چه جوری می تونم فکر کنم که همه چیز یه روزی درست می شه 
وقتی زنگ می زنی نه من صدات رو می شناسم و نه تو صدای منو؟

Tuesday, May 3, 2011

تنهایی

خوب شد رفتی
هرچند سخت بود ولی خوب شد
فهمیدم بدون تو و با تو فرقی نمی کنه

خوب شد رفتی