Tuesday, July 23, 2013

...

از دست رفتم
دل باختم به توفان های تابستانی

Saturday, July 13, 2013

دلخوشی های کوچک

همین که تو اتوبوس و مترو
یا توی صف صندوق از بوی گند دهن روزه دارن خفه نمی شی
همین که کله سحر با صدای نخراشیده اذان بیدار نمی شی
همین که یواشکی چیزی نمی خوری
همین که تو گرما خودت رو تو چادر چاقچور نمی پوشونی و آماج متلک های کثیف مردان غیور سرزمینت نمی شی
...
همین ها هم خودش یه جوری دلخوشیه

Monday, July 8, 2013

یه جورایی عاشق هوای اینجام
یه دقه آفتابی
یه دقه دیگه بارونی
باد می یاد
آسمون تاریک می شه
باز می شه
آبی یه
آبی
شبا، گاهی سفید می شه
گرماش یه نفس نیست که نفست رو ببره
...
کاش یکی بود باهاش می رفتم موهامو کوتاه کوتاه می کردم