Monday, October 25, 2010

دل تنگتم

هیچوقت نشد بگم دوستت دارم
انقدر منتظر یه وقت مناسب بودم که همه وقتم رو از دست دادم
اون وقت که می دیدمت
نزدیک بودیم
می خندیدیم
گپی می زیدیم
راهی می رفتیم
و بودن با تو قلبم رو پر می کرد
منتظر بودم که یه جمعی باشه تو توش باشی و من هم باشم
دلم خوش بود
می رفتم ،می دیدم نیستی
آه می کشیدم ولی به تو نمی گفتم
منتظر بودم وقتش بشه
انقدر واسه رها شدن دست و پا زدم که توی هزارکلاف  درهم، گیر افتادم
ولی از بین همه گره ها دلم خوش بود به پیامی که گاهی بین ما رد و بدل می شد
سر کلاف منو پرت کرد این سر دنیا و من هنوز بهت نگفتم که دوستت داشتم
دارم

No comments: