راه خانه را پیدا نمی کنم
کوچه ها را نمی شناسم
این کدام خیابان است؟
...
فریده می آید
شاد است و تندرست
می گویید مهمانی دارد کسی به مهمانیش نمی رود
می گویم می روم
راستی چند سال است فریده مرده؟
...
می ترسم به سوی خانه می دوم
صدایی دنبالم می کند
می دوم
سیل می آید
و همه خواب من را می پوشاند
...
در خیابانم
خیابان پهلوی
روسریم کو؟
کجا بروم؟
روسریم کو؟
...
چشم می گشایم
روز است
و من در تورنتو هستم
...
این زندگی دو گانه خسته ام می کند
شب ها در تهران
روزها در تورنتو
...
من گم شده ام
No comments:
Post a Comment