Sunday, May 15, 2011

عشق

می گه: من هیچ کاری رو بدون پارتنرم انجام نمی دم
من هم که گیج، حالیم نمی شه یعنی چی
بعدش که عکس هاشونو نشون می ده تازه دوزاری من می افته
از من می پرسه: تو ایران هم جنس گرا دارین؟
...
می گه هفته دیگه تولد پارتنرشه
می خواد صبح براش یه صبحونه مفصل درست کنه
بعد می برتش سالن برای مانیکور، پدیکور بعدش هم ماساژ 
نهار هم که رستوران خدا
...
وقتی باهاش تلفنی حرف می زنه صورتش می درخشه
چشماش برق می زنه 
و زیباترین واژه هایی رو که تا به حال تنها تو کتابا دیده بودم، می شنوم 
... 
عشق واقعی رو تازه دارم می بینم
داره می ره اون سر دنیا که ساعت دیواری رو که یارش پسندیده و به دکور سرخ خونه شون می یاد بخره

No comments: