Sunday, May 15, 2011

از زندگی چی می خواستم؟


از زندگی چی می خواستم؟
یه آغوش گرم
یه گوشه آروم و یه زندگی یواش

یه کنج دنجی که گاهی قدمی بزنی
موزیکی گوش بدی
و نرم برقصی

از زندگی چی می خواستم؟
یه کسی که دوستم داشته باشه
شونه برای روزهای خستگی
گوشی برای گفتگو
دستی برای گرفتن

از زندگی چی می خواستم؟
یه همراه
یه هم پا
که اگه خسته شد من کنارش باشم
اگه خسته شدم اون کنارم باشه
یه همدم که همدمش باشم
کسی برای سکوت کردن

از زندگی چی می خواستم؟
کسی که باهاش دل بدم به بارون بی منت چتر
کسی که تنهاییم پر کنه و تنهایی هاشو پر کنم
کسی که تو چشماش ببینم دوستم داره
تو چشمام ببینه نفسم به نفسش بنده
از زندگی چی می خواستم؟

Sunday, May 8, 2011

...

ای کاش یه کسی بود می شد رفت جلوش واستاد و داد زد "چرا؟" ا
ای کاش خدایی بود که می شد یقه اش رو گرفت محکم تکونش داد که "چرا؟" ا
کاش یه جایی بود می شد رفت و همه خستگی هاتو از تن دربیاری و بذاری تو پستوش
کاش یه جایی، یه کسی بود

Wednesday, May 4, 2011

جدایی

چه جوری می تونم فکر کنم که همه چیز یه روزی درست می شه 
وقتی زنگ می زنی نه من صدات رو می شناسم و نه تو صدای منو؟

Tuesday, May 3, 2011

تنهایی

خوب شد رفتی
هرچند سخت بود ولی خوب شد
فهمیدم بدون تو و با تو فرقی نمی کنه

خوب شد رفتی

Wednesday, April 27, 2011

هوای خوب

پیامی رو که رو گوشی فرستادی دوباره نگاه می کنم
هوا خوبه با اون جینگیلی برو بیرون
عزیز دلم به جز هوا دل خوش هم می خواد

Tuesday, March 29, 2011

خواب

دور و برم رو نگاه می کنم
رو یه زیراندازم بیرون کیسه خواب
تو هم  تو کیسه خوابی
یه تاپ تنمه بدون روسری
هوا هم ملسه یه آفتاب گرمی هم پهن شده اون وسط
هنوز نفهمیدم که چه خبره که می بینم
اونور رودخونه یه دسته پاسدار واستادن ما رو نگاه می کنن
این روسری کوفتی کجاست
حالا با این تاپ چی کار کنم؟ ی
پاسداره نزدیک می شه دیگه حتا نفس هم نمی کشم
انقدر نفس نمی کشم که یهو از خواب می پرم
...
چقدر ترس 
چقدر ترسیدن 
با خودم آوردم که هنوز ته نکشیدن؟ب

Sunday, March 13, 2011

حالم بد است ای مردم ، حالم بد است
حالم بد است ، از رفتارهایتان حالم بد است ، از طرز رانندگیتان ،از برخورد و نگرش تان نسبت به جنس مخالف ، از داشتن غیرتهای بی مورد راجع به خواهر و مادرتان و بی غیرتی محض راجع به عزیزان دیگران

از تحلیلهای سیاسی و اقتصادیتان در تاکسی ، از رد و بدل کردن بلوتوث های غیر اخلاقی ، از زیر پا گذاشتن حریم خصوصی دیگران
از آشغال ریختنتان در خیابان ، از قابلیتتان برای تبدیل صحنه تصادف به محل قتل ، از بی تفاوتیتان نسبت به خونهای ریخته شده بر کف خیابان ، از نشستن در خانه هایتان و

دنبال کردن اعتراضات از ماهواره ، از یکی نبودن حرف و عملتان ، از تعارفهای بی موردتان ، از غیبت کردنهای کثیرتان

از تغییر نظرهای یک ساعته تان ، از بی تفاوتیتان نسبت به کودکان کار ، از جو حاکم بر ورزشگاه هایتان ، از مرگ بر گفتنها و درود فرستادنهای بی پشتوانه تان
 از عشقهای یک شبه تان ، از انتخاب دوستانتان بر مبنای نوع خودرو اش ، از چاپیدن یکدیگرتان ، از قسم ها و دروغهای بی حد و حصرتان
از بی مطالعه بودنتان ، از تن دادن و دل ندادنتان ، از ذوب شدنتان در فرهنگ غرب و فراموش کردن زبان مادریتان ، از رفتارهایتان در پاتایای تایلند وآنتالیای ترکیه ، از عدم رعایت نظافت شخصیتان ، از فروختن شرفتان به قیمت یک سال محصولات شرکت ساندیس ، از مدرک گرا بودنتان ،
از کلاس گذاشتنهای بی موردتان ، از جوکهای قومیتیتان ، از نژاد پرستیتان ، از خواب هزار و چهارصد ساله تان ، از ادعاهای گزافتان راجع به مشاهیر ایران و ندانستن تاریخ تولدشان ، از مصرفگرا بودنتان ، از قسطی خریدن بنزتان برای فخر فروشی ، از رقصیدنتان در مهمانی با روسری ، از خوردن مشروب بعد از اقامه نماز و از بی تفاوتی تان از بریدن درختان و بی مهری به حیوان ها

از کجا بگویم از چه بگویم که حالم بد است ، خیلی هم بد است.